۱۳۹۶ تیر ۱۷, شنبه

مجموعه شعر : آدرس

آدرس



چمدان نمی خواهد بیاوری
از هواپیما که پیاده شدی صاف بیا میدان آزادی
به تاکسی بگو تو را بیاورد خیابان فریدون فرخزاد
میدان علی صارمی مترو هست
از پله ها پایین بیا
خط قرمز را بگیر
ایستگاه ستار بهشتی پیاده شو
از پله ها بیا بالا
حالا در خیابان کیانوش آسا هستی
توی باران قدم بزن
می رسی به میدان فرزاد کمانگر
پارک ستاره ها درخت های سرسبزی دارد
لب روی لب ٬ دو مجسمه می بینی
یکی سهراب
دیگری ندا
کمی قدم بزن
آن سوی پارک
خیابان محبوبه آشتیانی
یک میدان هست
یقه ی پالتو ات را بالا بکش
من با چروک های پیشانی
چشم هایی پر از گریه
به یک تیر برق تکیه داده ام
نگران
که گم نشوی.



دگردیسی



توی کوره ی آدم سوزی عاشق شدم
برهنه بودیم و نگران
پیش از این همدیگر را ندیده بودیم
همانطور که عشق بازی می کردیم
بازوهامان در هم کباب شد
دست هایش را اتم به اتم سفت گرفته ام
موها که سوخت
صابون شدیم
و روی پوست و سینه ی سربازان
غلت زدیم و از سیفون
رفتیم در کانال
بعد
باهم از ریشه های یک درخت بالا رفتیم و از شاخه ها زدیم توی برگ
تبخیر شدیم و
رفتیم آن بالا ابر شدیم
حالا هی می رویم این طرف
هی می رویم آن طرف .


روزی که می آید



روزی که لب هایت را روی لب هایم فشار دهی
پاسبان ها ببینند و خودشان را به ندیدن بزنند
بغل کردن تو در مترو آسان باشد
من سیگارم را زیر پا له نکنم
تف نیندازم در خیابان
ساحل تمیز باشد
رودخانه ها ٬ جنگل ها
برمی گردم
می روم دنبال کار
توی اولین شهرداری
سپور می شوم .

آزادی





آزادی
 فاصله ای ست بین سقوط یک دولت
 تا تشکیل دولت موقت


کارگر



شرکت های بیمه بی رحمند
بی رحم مثل مار
وقتی خیره می شوند در چشم
بی رحم مثل تعطیلات آخر هفته
ساعات اجباری کار
شوخی های رکیک و سیگارهای بی فیلتر
هر کجای جهان بروی
استکان های چای پر از غبار کار
طعم آهن می دهد فنجان های قهوه
خیالبافی های بلندی دارند
هر هفته لوتو می خرند و شماره ها بازی شان گرفته
برنده نمی شوند
سیگار زیر پا له می شود
تف می کنند روی زمین
با شکم های باد کرده از آبجو
توی ستاره ها آروغ می زنند.


چه کار کنیم؟



چطور نگذاریم آن ها را اعدام کنند؟
مگر ما مرد شش میلیون دلاری هستیم؟
نصفه شب ریاست پارلمان اروپا را چطور از دیسکو بکشم بیرون؟
این سناتور مثل خرس خوابیده
این وقت شب فاکس بزنم
بگویم چه کار بکند؟
چراغ های کازینو لامپ های صورتی دارد
حقوق بشر کیلویی چند ؟
بعد آنها که می روند تماشا چه کنند؟
تکلیف خبرنگارها چه می شود؟
بچه ها قبل از مدرسه چه کار کنند؟
ما کجا نچ نچ کنیم؟
شما توی قهوه خانه ٬ تاکسی ٬ چه بگویید غیر از هوای آلوده و ترافیک؟
بعد از مراسم کله پاچه می چسبد
خلاصه دور هم هستیم و چند طناب و یک جرثقیل
داریم کم کم با هم فامیل می شویم.